
دفاع از صلح و آزادی وظیفه هر ایرانی
Friday, December 26, 2014
http://kampain.info/mer.php?id=1585
علیرضا رسولی پس از 46 روز اعتصاب غذا در آستانه مرگ قرار گرفته است
علیرضا رسولی پس از 46 روز اعتصاب غذا در آستانه مرگ قرار گرفته است
مسوولان زندان ارومیه تاکنون به خواستههای این زندانی سیاسی مبتلا به سرطان عمل نکردهاند
پس از پایان اعتصاب جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در ارومیه، علیرضا رسولی امروز پنجشنبه ۴ دیماه، 46امین روز از اعتصاب غذای خود را پشت سر گذاشته و توامان نگرانیها نسبت به مرگ وی افزایش یافته است.
بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، پس از پایان 33 روز اعتصاب غذای جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در ارومیه در ساعات پایانی شب دوشنبه هفته جاری، وکیل یکی از زندانیان سیاسی ارومیه از ادامه اعتصاب غذای علیرضا رسولی در 46امین روز اعتراض این زندانی مبتلا به سرطان به عدم رسیدگی پزشکی و درمان مناسب خبر داد. این وکیل دادگستری از وضعیت خطرناک وی ابراز نگرانی کرده است و گفته که مسوولان باید به صورت اورژانسی به وضعیت وی رسیدگی کنند.
گفته شده این زندانی بیمار از 19 آبانماه یعنی 10 روز پیشتر از 27 زندانی معترض دیگر بند 12، در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت درمانیاش از سوی مسوولان زندان مرکزی ارومیه دست به اعتصاب غذا زده است و کماکان در اعتصاب به سر میبرد.
این زندانی سیاسی دیروز چهارشنبه 3 دیماه 1393، به دلیل قرار گرفتن در وضعیت حاد جسمی، به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شده و پس از گذشت چند ساعت بدون اینکه اقدامی برای درمان وی انجام و یا از سوی مسوولان به خواستههای وی عمل شود، دوباره به زندان بازگردانده شد.
وکیل یکی از زندانیان سیاسی که نخواست نامش فاش شود، طی تماسی تلفنی با «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» با خطرناک خواندن شرایط علیرضا رسولی گفت: «این زندانی سیاسی 10 روز پیش از دیگر زندانیان سیاسی این بند، دست به اعتصاب غذا زده و پس از شکستن اعتصاب غذای بقیه زندانیان، وی کماکان به دلیل نگهداری در زندان و عدم درمانش از سوی مسوولین، به اعتصاب خود ادامه داده و هماکنون در اعتصاب غذا است و خطر جدی مرگ وی را تهدید میکند.»
این وکیل دادگستری همچنین افزود: «پزشکان این زندانی تشخیص دادهاند که در صورت نگهداری وی در زندان و عدم تحقق خواستههای قانونی وی در خصوص برخورداری از درمان و امکانات پزشکی مناسب، مرگ وی حتمی است و باید فوری در بیمارستان خارج از زندان بستری و تحت نظر پزشکان متخصص قرار گیرد.»
علیرضا رسولی به دلیل بیماری سرطان (تومور) در ناحیه هر دو زانوی پا، پوکی استخوان لگن و همچنین کوتاه شدن یکی از پاهایش، وضعیت دردآوری داشته و خواستهی مشخص و معین خود را در چهارچوب آییننامه زندانها مبنی بر اقدام فوری برای درمان وی از سوی مسوولین و رسیدگی پزشکی و برخورداری از امکانات درمانی مناسب، دست به اعتصاب غذا زده است.
مسوولین زندان تاکنون از فرستادن این زندانی به مراکز درمانی خارج از زندان جهت مداوا و عمل خودداری کردهاند و حتی مسوولان زندان اجازه ندادهاند داروهایی را که پزشک متخصص در خارج از زندان برای وی تجویز کرده است، تحویل این زندانی شود.
برخی از همبندیهای علیرضا رسولی گفتهاند این زندانی سیاسی در آستانه مرگ قرار گرفته است.
پنجشنبه ۴ دیماه ۱۳۹۳ - ۲۵ دسامبر ۲۰۱۴
بنابه گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، پس از پایان 33 روز اعتصاب غذای جمعی از زندانیان سیاسی محبوس در ارومیه در ساعات پایانی شب دوشنبه هفته جاری، وکیل یکی از زندانیان سیاسی ارومیه از ادامه اعتصاب غذای علیرضا رسولی در 46امین روز اعتراض این زندانی مبتلا به سرطان به عدم رسیدگی پزشکی و درمان مناسب خبر داد. این وکیل دادگستری از وضعیت خطرناک وی ابراز نگرانی کرده است و گفته که مسوولان باید به صورت اورژانسی به وضعیت وی رسیدگی کنند.
گفته شده این زندانی بیمار از 19 آبانماه یعنی 10 روز پیشتر از 27 زندانی معترض دیگر بند 12، در اعتراض به عدم رسیدگی به وضعیت درمانیاش از سوی مسوولان زندان مرکزی ارومیه دست به اعتصاب غذا زده است و کماکان در اعتصاب به سر میبرد.
این زندانی سیاسی دیروز چهارشنبه 3 دیماه 1393، به دلیل قرار گرفتن در وضعیت حاد جسمی، به بیمارستانی خارج از زندان منتقل شده و پس از گذشت چند ساعت بدون اینکه اقدامی برای درمان وی انجام و یا از سوی مسوولان به خواستههای وی عمل شود، دوباره به زندان بازگردانده شد.
وکیل یکی از زندانیان سیاسی که نخواست نامش فاش شود، طی تماسی تلفنی با «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» با خطرناک خواندن شرایط علیرضا رسولی گفت: «این زندانی سیاسی 10 روز پیش از دیگر زندانیان سیاسی این بند، دست به اعتصاب غذا زده و پس از شکستن اعتصاب غذای بقیه زندانیان، وی کماکان به دلیل نگهداری در زندان و عدم درمانش از سوی مسوولین، به اعتصاب خود ادامه داده و هماکنون در اعتصاب غذا است و خطر جدی مرگ وی را تهدید میکند.»
این وکیل دادگستری همچنین افزود: «پزشکان این زندانی تشخیص دادهاند که در صورت نگهداری وی در زندان و عدم تحقق خواستههای قانونی وی در خصوص برخورداری از درمان و امکانات پزشکی مناسب، مرگ وی حتمی است و باید فوری در بیمارستان خارج از زندان بستری و تحت نظر پزشکان متخصص قرار گیرد.»
علیرضا رسولی به دلیل بیماری سرطان (تومور) در ناحیه هر دو زانوی پا، پوکی استخوان لگن و همچنین کوتاه شدن یکی از پاهایش، وضعیت دردآوری داشته و خواستهی مشخص و معین خود را در چهارچوب آییننامه زندانها مبنی بر اقدام فوری برای درمان وی از سوی مسوولین و رسیدگی پزشکی و برخورداری از امکانات درمانی مناسب، دست به اعتصاب غذا زده است.
مسوولین زندان تاکنون از فرستادن این زندانی به مراکز درمانی خارج از زندان جهت مداوا و عمل خودداری کردهاند و حتی مسوولان زندان اجازه ندادهاند داروهایی را که پزشک متخصص در خارج از زندان برای وی تجویز کرده است، تحویل این زندانی شود.
برخی از همبندیهای علیرضا رسولی گفتهاند این زندانی سیاسی در آستانه مرگ قرار گرفته است.
پنجشنبه ۴ دیماه ۱۳۹۳ - ۲۵ دسامبر ۲۰۱۴
خامت وضعيت جسمي زنداني سالخوره محكوم به اعدام ، محسن دانشپورمقدم و همسرش مطهره بهرامی
وضعیت جسمی و روحی محسن دانشپور مقدم زندانی سیاسی محکوم به اعدام و همچنین مطهره بهرامی همسر وی به دلیل بیماریهای متعدد و کهولت سن، نامناسب گزارش میشود.
محسن دانشپور مقدم زندانی ۷۱ ساله محکوم به اعدام حدود دو ماه است که دچار اختلال حواس و آلزایمر شدید شده به طوری که شناسایی مکان و زمان را از دست داده است. وی همچنین از بیماریهای افسردگی شدید، گرفتگی عروق، دیسک شدید کمر و بیماری پروستات رنج میبرد.
محسن دانشپور مقدم حدود ۵ سال است که در زندان اوین و بدون مرخصی بسر میبرد. پزشکان بارها اعلام داشتهاند کنترل وضعیت آلزایمر وی نیاز به کنترل و مراقبتهای خاص پزشکی دارد، همچنین پزشکی قانونی نیز از مدتی پیش برای ایشان گواهی عدم تحمل کیفر صادر نموده است.
بنا بر گزارشات دریافتی، مطهره بهرامی حقیقی، همسر محسن دانشپور مقدم نیز دچار آرتریت روماتوئید شدید (روماتیسم مفصلی) است که تمام مفاصل بدن ایشان را در بر گرفته، به طوریکه هم اکنون ایشان توانایی تحرک را تا حد زیادی از دست داده است.
بنا بر گزارشات دریافتی، مطهره بهرامی حقیقی، همسر محسن دانشپور مقدم نیز دچار آرتریت روماتوئید شدید (روماتیسم مفصلی) است که تمام مفاصل بدن ایشان را در بر گرفته، به طوریکه هم اکنون ایشان توانایی تحرک را تا حد زیادی از دست داده است.
لازم به یادآوری است محسن دانشپور مقدم در عاشورای سال ۸۸ به همراه همسر خود (مطهره بهرامی)، فرزند (احمد دانشپور مقدم)، و عروساش (ریحانه حاج ابراهیم دباغ) دستگیر و به اتهام محاربه و اقدام علیه امنیت ملی، در شعبه ۱۵دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی بدون داشتن وکیل تعیینی همگی به اعدام محکوم شدند. در دادگاه تجدید نظر وکیل مدافع تعیینی فقط توانست وکالت پروندههای مطهره بهرامی حقیقی، ریحانه حاج ابراهیم دباغ و هادی قائمی را بر عهده بگیرد و حکم آنها به ترتیب به ۱۰، ۱۵ و ۱۵ سال کاهش پیدا کرد. متأسفانه حکم اعدام محسن و احمد دانشپور مقدم در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر توسط قاضی زرگر تأیید شد. محسن دانشپور مقدم متهم ردیف پنجم بوده و اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق میباشد.
ا باید با داعش بجنگیم اما نه با کمک نیروهای مخرب و مزدور ایران
بنیادگرایی مذهبی ایران به همان اندازه داعش مخرب است با این وجود آمریکا به آن اجازه داد تا به سرعت کشور را به دست بگیرد
اينديپندت 23دسامبر 2014
نوشته استروان استیونسون
عراق در حال سوختن است و علی رغم تلاشهای ائتلاف علیه داعش، از زمانی که دولت کنترل بخش بزرگی از کشور را در ژوئن سال گذشته از دست داد بهبود بسیار کمی حاصل شده است.
بی قانونی، تروریسم، فساد و نقض سیستماتیک حقوق بشر ویژگی های روزانه زندگی در عراق است. این کشور تقریبا دارای بیشترین اعدام مردم در جهان است و فقط بعد از چین و ایران قرار دارد. زنان دائم مورد تجاوز و خشونت قرار میگیرند.
بحران کنونی که سالها تحت حاکمیت فرقه گرایانه نخست وزیر سابق نوری مالکی در حال رشد بود به میزان زیادی محصول سیاستهای غلط آمریکا بعد از اشغال [عراق] است. درگیری ها اکنون شروع به تبدیل شدن به یک تهدید جهانی نیرومند است.
بزرگترین اشتباهی که آمریکا مرتکب شد چشم پوشی از نظم حال ظهور پس از جنگ عراق و تحویل دادن آن به کینه توزان و مزدوران ایرانی بود. این آخوندها را قادر ساخت تا به سیاست سه دهه خود در صدور انقلاب اسلامی دست یابند.
در قانون اساسی، صدور بنیادگرایی اسلامی توسط ایران پشتوانه سیاست کلی خارجی آنها است. سپاه پاسداران و بازوی برون مرزی آن، نیروی قدس، دارای دستور کار برای اجرای این هدف اصلی هستند.
طی دهه گذشته، رژیم ایران کنترل خود بر عراق را از طریق تاسیس و تقویت شبه نظامیان شیعی گسترش داده است. آنها کنترل محلی را به دست گرفته اند و جنگجویان و گروه های طرفدار ایران در سمت های کلیدی سیاسی، نظامی، امنیتی و ساختار های اقتصادی عراق نفوذ داده اند. آنها همه این را در حالی به دست آورده اند که آمریکا را فریب داده اند که آنها هم درگیر جنگ دوطرفه علیه تروریسم بودند.
تسلط ایران بر عراق با عقب نشینی نیروهای آمریکا همراه با سهل انگاری شگفت آور اوباما در مورد نفوذ ایران سوخت دریافت کرد. علاوه بر این، نوری مالکی طی دوره نخست وزیری اش با سرکوب خشونت آمیز سنی ها و وادار نمودن رهبران آنها به تبعید، موجب خشم گسترده جامعه سنی را فراهم آورد.
بنابراین، آمریکا چه کاری بایستی انجام دهد؟ سه ماه حملات هوایی ائتلاف در فقدان یک نیروی قابل اتکای جنگنده در روی زمین فقط اندکی دستاورد داشته است. واشینگتن و بغداد در سازماندهی عشایر و سنی های عراقی که دارای تاریخچه جنگ علیه القاعده هستند شکست خوردند. اکثریت سنی ها و عشایر عراقی که تا چند ماه پیش علیه مالکی جنگیدند اکنون صحنه را ترک کرده اند و برخی از آنها توسط داعش به کار گمارده شدند. سنی ها به سادگی دارای انگیزه برای تبدیل شدن به سربازان زمینی یک دولت نیستند دولتی که هنوز به شدت تحت تاثیر آخوندها قرار دارد.
یک راه حل برای این بحران، بدون مشارکت فعال و کامل سنی ها و نیروهای عشایر در بازسازی روند شکسته شده سیاسی، به طور نامید کننده ای خارج از دسترس است. این سیاست جدید و فعال بایستی شامل اعمال دقیق بازدارنده نفوذ ایران در عراق و اخراج دست نشاندگان و شبه نظامیان مخرب آن است که هدف اصلی آنها تشدید حساسیت ها و خصومت های فرقه ای بوده است.
برای شکست دادن داعش، غرب به یک پاسخ جامع تر از حملات هوایی نیاز دارد. این پاسخ بایستی بر اساس یک جایگزین فرهنگی و مذهبی که بتواند کوهی از چالش استراتژیک به دیدگاه افراطی، خشونت آمیز و ارتجاعی داعش از اسلام ایجاد کند.
حمایت آمریکایی ها از یک سلام بردبار و دمکراتیک که ذاتی [فطری، بومی] خاور میانه است در خشک کردن زمینه پرورش بنیادگرایی چه به شکل سنی آن مانند داعش و چه به شکل شیعی آن مانند رژیم ایران و مزدوران بی رحم آن کاربردی خواهد بود. این تنها راه برای یک حل صلح آمیز است راهی که آمریکا باید خود را به سمت آن بچرخاند.
بنیادگرایی مذهبی ایران به همان اندازه داعش مخرب است با این وجود آمریکا به آن اجازه داد تا به سرعت کشور را به دست بگیرد
اينديپندت 23دسامبر 2014
نوشته استروان استیونسون
عراق در حال سوختن است و علی رغم تلاشهای ائتلاف علیه داعش، از زمانی که دولت کنترل بخش بزرگی از کشور را در ژوئن سال گذشته از دست داد بهبود بسیار کمی حاصل شده است.
بی قانونی، تروریسم، فساد و نقض سیستماتیک حقوق بشر ویژگی های روزانه زندگی در عراق است. این کشور تقریبا دارای بیشترین اعدام مردم در جهان است و فقط بعد از چین و ایران قرار دارد. زنان دائم مورد تجاوز و خشونت قرار میگیرند.
بحران کنونی که سالها تحت حاکمیت فرقه گرایانه نخست وزیر سابق نوری مالکی در حال رشد بود به میزان زیادی محصول سیاستهای غلط آمریکا بعد از اشغال [عراق] است. درگیری ها اکنون شروع به تبدیل شدن به یک تهدید جهانی نیرومند است.
بزرگترین اشتباهی که آمریکا مرتکب شد چشم پوشی از نظم حال ظهور پس از جنگ عراق و تحویل دادن آن به کینه توزان و مزدوران ایرانی بود. این آخوندها را قادر ساخت تا به سیاست سه دهه خود در صدور انقلاب اسلامی دست یابند.
در قانون اساسی، صدور بنیادگرایی اسلامی توسط ایران پشتوانه سیاست کلی خارجی آنها است. سپاه پاسداران و بازوی برون مرزی آن، نیروی قدس، دارای دستور کار برای اجرای این هدف اصلی هستند.
طی دهه گذشته، رژیم ایران کنترل خود بر عراق را از طریق تاسیس و تقویت شبه نظامیان شیعی گسترش داده است. آنها کنترل محلی را به دست گرفته اند و جنگجویان و گروه های طرفدار ایران در سمت های کلیدی سیاسی، نظامی، امنیتی و ساختار های اقتصادی عراق نفوذ داده اند. آنها همه این را در حالی به دست آورده اند که آمریکا را فریب داده اند که آنها هم درگیر جنگ دوطرفه علیه تروریسم بودند.
تسلط ایران بر عراق با عقب نشینی نیروهای آمریکا همراه با سهل انگاری شگفت آور اوباما در مورد نفوذ ایران سوخت دریافت کرد. علاوه بر این، نوری مالکی طی دوره نخست وزیری اش با سرکوب خشونت آمیز سنی ها و وادار نمودن رهبران آنها به تبعید، موجب خشم گسترده جامعه سنی را فراهم آورد.
بنابراین، آمریکا چه کاری بایستی انجام دهد؟ سه ماه حملات هوایی ائتلاف در فقدان یک نیروی قابل اتکای جنگنده در روی زمین فقط اندکی دستاورد داشته است. واشینگتن و بغداد در سازماندهی عشایر و سنی های عراقی که دارای تاریخچه جنگ علیه القاعده هستند شکست خوردند. اکثریت سنی ها و عشایر عراقی که تا چند ماه پیش علیه مالکی جنگیدند اکنون صحنه را ترک کرده اند و برخی از آنها توسط داعش به کار گمارده شدند. سنی ها به سادگی دارای انگیزه برای تبدیل شدن به سربازان زمینی یک دولت نیستند دولتی که هنوز به شدت تحت تاثیر آخوندها قرار دارد.
یک راه حل برای این بحران، بدون مشارکت فعال و کامل سنی ها و نیروهای عشایر در بازسازی روند شکسته شده سیاسی، به طور نامید کننده ای خارج از دسترس است. این سیاست جدید و فعال بایستی شامل اعمال دقیق بازدارنده نفوذ ایران در عراق و اخراج دست نشاندگان و شبه نظامیان مخرب آن است که هدف اصلی آنها تشدید حساسیت ها و خصومت های فرقه ای بوده است.
برای شکست دادن داعش، غرب به یک پاسخ جامع تر از حملات هوایی نیاز دارد. این پاسخ بایستی بر اساس یک جایگزین فرهنگی و مذهبی که بتواند کوهی از چالش استراتژیک به دیدگاه افراطی، خشونت آمیز و ارتجاعی داعش از اسلام ایجاد کند.
حمایت آمریکایی ها از یک سلام بردبار و دمکراتیک که ذاتی [فطری، بومی] خاور میانه است در خشک کردن زمینه پرورش بنیادگرایی چه به شکل سنی آن مانند داعش و چه به شکل شیعی آن مانند رژیم ایران و مزدوران بی رحم آن کاربردی خواهد بود. این تنها راه برای یک حل صلح آمیز است راهی که آمریکا باید خود را به سمت آن بچرخاند.
CNRI - Dans une interview avec la télévision serbe, Mehmet Ali Agça, l'auteur de la tentative d'assassinat en 1981 contre le pape Jean-Paul II, a déclaré avoir confié, lors de sa rencontre avec ce dernier en prison, que c'est l'Iran qui a planifié son assassinat.
Les confessions de Mehmet Ali Agça ont également paru dans son nouveau livre intitulé " On m'a promis le paradis ", a rapporté l'agence Associated Press, le 25 décembre.
L'ambassade du régime iranien en Serbie a rejeté les affirmations de l'extrémiste turc qui avait tiré plusieurs balles en direction du pape sur la place Saint-Pierre du Vatican.
Après sa tentative ratée, Mehmet Ali Agça a été arrêté et condamné à perpétuité, mais après une demande de clémence de la part de Jean-Paul II, il a été finalement libéré en 2010.
Le régime iranien a commandité plusieurs grands attentats terroristes dans le monde au cours des trois derniers décennies. Récemment le ministre des renseignements du gouvernement Rohani a reconnu que les services iraniens ont conduit les assassinats d'opposants iraniens à l'étranger. Quelques 400 opérations terroristes sont à l'actif du régime depuis 1980, selon un décompte de la Résistance iranienne.
CNRI - Pour la 3e semaine consécutive, les forces irakiennes font preuve d’inhumanité en empêchant l’entrée de l’essence dans le camp Liberty. Depuis leur arrivée dans le camp, les habitants achètent une petite quantité d’essence chaque semaine pour les déplacements dans le camp d’un nombre limité de véhicules.
Ces véhicules servent essentiellement à la distribution des repas et aux transports des malades et des blessés, et de ceux qui sont incapables de marcher sur le sol caillouteux du camp. Quand les habitants ont été transférés à Liberty, le gouvernement irakien a empêché le transfert de 95% des véhicules et par la suite, la plupart ont été volés.
Avec le renforcement du blocus logistique et médical du camp Liberty, les forces irakiennes ces derniers mois ont aussi empêché l’entrée de l’essence, persécutant de ce fait les malades et les handicapés.
Les 21 et 22 décembre, les forces irakiennes ont forcé quatre malades à se rendre à l’hôpital sans interprètes avec un grand retard et les patients ont dû rentrer au camp sans avoir pu faire quoi que ce soit.
Sur la base des engagements répétés et écrits du gouvernement américain et de l’ONU sur la sécurité et la protection des habitants du camp Liberty, la Résistance iranienne demande leur intervention immédiate pour mettre fin au blocus criminel du camp, y compris le passage libre du carburant. Elle appelle aussi toutes les instances internationales des droits humains à prendre des actions sérieuses pour lever ce blocus inhumain.
Secrétariat du Conseil national de la Résistance iranienne
Le 25 décembre 2014
Le 25 décembre 2014
CNRI - Le pasteur iranien Farshid Fathi vient de passer son quatrième Noël derrière les barreaux pour «atteint à la sécurité de l'État» et pour avoir dirigé un réseau clandestin d'églises à domicile. L'évangéliste, âgé de 35 an, est détenu à la prison de Rajai Shahr, près de Téhéran, où il partage sa cellule avec des criminels endurcis.
Miles Windsor, un activiste d'affaires publiques basée à Londres et travaillant au nom des chrétiens persécutés au Moyen-Orient, a déclaré: "Ce sera le quatrième de Noël du pasteur Farshid Fathi dans une prison iranienne, mais son courage, sa foi et son esprit irréductible continue d'impressionner et d'encourager.
"Le Pasteur Fathi s'est converti au christianisme à l'âge de 17, mais il a vite compris que l'Iran est un endroit très dangereux pour célébrer le Christ.
"Le régime de Téhéran se vante généralement de la manière dont il traite les communautés chrétiennes historiques de l'Iran, les Arméniens et les Assyriens, comme un témoignage de sa tolérance. Mais les mollahs réservent un traitement des plus odieux pour les musulmans iraniens, comme le pasteur Fathi, qui ont osé se convertir au christianisme. Les Bibles en persan sont interdits dans le pays et l'apostasie est punissable de mort en vertu de la charia, au cœur du code pénal iranien.
"Pourtant, pour masquer sa persécution des chrétiens convertis, le régime de Téhéran les emprisonne habituellement sous prétexte d'atteinte à la sécurité de l'État ou d'espionnage au profit de puissances étrangères. C'est ce qui est arrivé au pasteur Fathi. En décembre 2010, ce père de deux enfants a été arrêté et détenu arbitrairement à la sinistre prison d'Evine de Téhéran. Son 'crime' : occuper le poste de chef d'un réseau d'églises évangéliques souterrain.
" Je défend depuis quelques années les intérêts du pasteur Fathi et d'autres chrétiens iraniens à Westminster et devant les représentants du régime. Bien que son cas provoque ma colère et m'appelle à l'action, je suis le plus souvent impressionné et encouragé par la force du pasteur, la foi et l'esprit irréductible qui se reflètent dans ses écrits depuis la prison.
"Sa dernière lettre contient un message de Noël puissant: « Bien que la beauté de Noël ou les signes de Noël ne peuvent se trouver en prison, mais avec les oreilles de la foi, je peux entendre cette magnifique vérité éternelle: «La vierge concevra et donnera naissance à un fils, et on l'appellera Emmanuel ».
هدین درباره تهدیدهای دائمی رژیم منفور آخوندی علیه جان و امنیت مجاهدان اشرفی در لیبرتی و همچنین روضه خوانیهای تکراری سازمان ملل و برخی مقامات آمریکاییمبنی بر اینکه خطر داعش هم افزوده شده و آنها نمیتوانند نیروی آمریکایی یا کلاه آبی به حفاظت لیبرتی اختصاص بدهند، خاطرنشان کرد:
1-نقض تعهدات و موافقتنامههای مکتوب و زیرپاگذاشتن کلیه التزامات قانونی و بینالمللی از جانب دولت آمریکا برای مجاهدان اشرفی تازگی ندارد مگر اینکه این دولت قانون مصوب کنگره را نکته به نکته و مو به مو به اجرا بگذارد و از آن به هیچ بهانه طفره نرود و خیانتهای پیشین را برای استمالت از خلیفه ارتجاع و بانکدار مرکزی تروریسم در رژیم ولایتفقیه باز تکرار و باز پخش نکند
1-نقض تعهدات و موافقتنامههای مکتوب و زیرپاگذاشتن کلیه التزامات قانونی و بینالمللی از جانب دولت آمریکا برای مجاهدان اشرفی تازگی ندارد مگر اینکه این دولت قانون مصوب کنگره را نکته به نکته و مو به مو به اجرا بگذارد و از آن به هیچ بهانه طفره نرود و خیانتهای پیشین را برای استمالت از خلیفه ارتجاع و بانکدار مرکزی تروریسم در رژیم ولایتفقیه باز تکرار و باز پخش نکند
2-درخواست نفی عضویت برای انتقال به آمریکا همچنانکه برجستهترین شخصیتهای سیاسی آمریکایی خاطرنشان کردهاند یک درخواست پست و انزجارآور است که هیچ مجاهدی به آن تن نداده و تن نخواهد داد ولو اینکه مانند سال 1367 به فتوای خمینی، 30هزار تن از آنان که حاضر به زانو زدن و تسلیم و نفی عضویت خود و نوشتن انزجار نامه و تنفر نامه نشدند بر سر دار بروند. شایان توجه است که خانم جین لوت نماینده ویژه دبیرکل برای بازاسکان مجاهدین تا کنون هنری جز سفر به نزد ملایان و منت کشی از آنها برای اینکه مجاهدین را بپذیرند نداشته است که البته در انظار ملت ایران جز لکه ننگ و عار بر پیشانی مللمتحد نیست
3-جواب روضههای خطر در مورد مجاهدان پایدار اشرفی در لیبرتی که سازمان ملل و آمریکا و شرکا دائماً پیرامون آن دود و دم میکنند به شرح زیر است:
-اکنون که از برگرداندن 17500 تی وال حفاظتی و فشار به حکومت عراق به این منظور ابا میکنید و یونامی و دبیرکل و نماینده ویژهاش در این باره سکوت پیشه کردهاند،
-اکنون که از برگرداندن کلاه و جلیقههای حفاظتی مجاهدین از اشرف خودداری میکنید و آمریکا و سازمان ملل در این باره سکوت پیشه کردهاند،
3-جواب روضههای خطر در مورد مجاهدان پایدار اشرفی در لیبرتی که سازمان ملل و آمریکا و شرکا دائماً پیرامون آن دود و دم میکنند به شرح زیر است:
-اکنون که از برگرداندن 17500 تی وال حفاظتی و فشار به حکومت عراق به این منظور ابا میکنید و یونامی و دبیرکل و نماینده ویژهاش در این باره سکوت پیشه کردهاند،
-اکنون که از برگرداندن کلاه و جلیقههای حفاظتی مجاهدین از اشرف خودداری میکنید و آمریکا و سازمان ملل در این باره سکوت پیشه کردهاند،
-اکنون که از حداقل اقدامات حفاظتی در لیبرتی حتی خرید کیسه شن و حتی یک موبایل و کامپیوتر ممانعت میشود،
-دولت آمریکا اگر دست در دست خلیفه ارتجاع در تهران ندارد و اگر نمیخواهد مجاهدین کشته شوند دستکم باید 10 درصد از سلاحهای حفاظت انفرادی مجاهدین را پس از سلسله حملات زنجیرهیی زمینی به اشرف به آنها بازگرداند تا ببینیم چه کسی جرأت حمله و هجوم به لیبرتی خواهد داشت. دولت آمریکا طبق اسناد امضا شده 20هزار سلاح سبک از مجاهدین ما به ازای تعهد حفاظت توسط نیروهای آمریکایی گرفته است که 17هزار قطعه آن سلاحهای حفاظت انفرادی است و سند آن موجود است.
سخنگوی مجاهدین افزود: اگر نیروهای آمریکایی به وظیفه حفاظت خود از مجاهدان اشرفی در لیبرتی عمل نمیکنند، اگر سازمان ملل از اختصاص دادن یک دسته نیروی کلاه آبی به هزینه مجاهدین برای حفاظت از مجاهدان اشرفی در لیبرتی خودداری میکند، اگر آمریکا و سازمان ملل دولت عراق را وادار نمیکنند که بگذارد مجاهدین خودشان شرکت حفاظتی خصوصی با هزینه خود استخدام کنند،
سخنگوی مجاهدین افزود: اگر نیروهای آمریکایی به وظیفه حفاظت خود از مجاهدان اشرفی در لیبرتی عمل نمیکنند، اگر سازمان ملل از اختصاص دادن یک دسته نیروی کلاه آبی به هزینه مجاهدین برای حفاظت از مجاهدان اشرفی در لیبرتی خودداری میکند، اگر آمریکا و سازمان ملل دولت عراق را وادار نمیکنند که بگذارد مجاهدین خودشان شرکت حفاظتی خصوصی با هزینه خود استخدام کنند،
اگر کمیساریای پناهندگان مللمتحد در ترس از رژیمهای ایران و عراق جرأت اعلام لیبرتی را بهعنوان کمپ پناهندگی ندارد،
اگر یونامی و مانیتورهای آن برخلاف قرارداد حضور 24ساعت در شبانه روز و 7روز هفته برای مراقبت در لیبرتی، بهمحض استشمام بوی کمترین خطر در دوردست، لیبرتی را ترک نموده و مانند تابستان گذشته به اربیل میگریزند، تنها راهی که برای حفاظت شخصی و انفرادی باقی میماند برگرداندن 10 درصد از سلاحهای حفاظت شخصی توسط آمریکاست. ما از آمریکا جز آنچه متعلق به خودمان بوده و اسناد خرید آن هم از ارتش عراق و سایر منابع، بارها به مقامات آمریکایی ارائه شده و بسیاری از آنها هم منتشر شده است، چیزی نمیخواهیم.
سخنگوی مجاهدین یادآوری کرد: در تمام کشورهای جهان نیز، کسانی که جانشان در خطر است بهویژه در محل اقامت خود از حق گرفتن جواز سلاح حفاظت شخصی برخوردار هستند و این حقی است که از مجاهدین دریغ شده است.
از سوی دیگر حکومت عراق مدعی است که از حمله و هجوم 10شهریور 92 به اشرف هیچ اطلاعی نداشته و مطلقاً دستاندرکار نبوده است. این ادعای ابلهانه و سخیف از جانب مالکی و ایادی او البته مرغ پخته را هم به خنده میاندازد اما اگر حکومت عراق راست میگوید که از حمله اطلاعی نداشته به طریق اولی باید مانع برگرداندن سلاحهای حفاظت انفرادی به مجاهدان اشرفی در لیبرتی توسط آمریکا نشود بلکه خود خواستار و مشوق آن باشد، زیرا صراحتاً اذعان میکند که از آنچه در اشرف با حصارهای متعدد نظامی و امنیتی آن میگذشته بیاطلاع بوده است. پیشنهاد مجاهدین بسیار ساده و قابل فهم است. فقط 10 درصد از سلاحهای حفاظت شخصی و انفرادی را که مجاهدین خود خریدهاند برگردانید تا ببینیم چه کسی جرأت حمله و هجوم زمینی به لیبرتی پیدا میکند. در مورد حملات هوایی نیز با برگرداندن 4 دوشکا و ضدهواییهای خود مجاهدین خطر حمله هوایی از جانب کسانی که دولت عراق میگوید هرگز آنها را نشناخته و نمیداند چه کسانی هستند به حداقل میرسد و مجاهدین به آنها درسی خواهند داد که الگویی برای امنیت تمام عراق خواهد شد.
Thursday, December 11, 2014
بازهم درباره مسعود -تقدیم به دوستم حسین . و دوستانی چون او از زری اصفهانی
بازهم درباره مسعود -تقدیم به دوستم حسین . و دوستانی چون او از زری اصفهانی

بازهم درباره مسعود -تقدیم به دوستم حسین . و دوستانی چون او از زری اصفهانی
09 دسامبر 2014
95 بازدید
۱۸ آذر ۱۳۹۳
دوست عزیزی امروز برایم نوشته است
خانم دکتر اصفهانی سلام ، ایرج مصداقی مامور وزارت اطلاعات ملایان اخیرا در
خانم دکتر اصفهانی سلام ، ایرج مصداقی مامور وزارت اطلاعات ملایان اخیرا در
وب سایت پژواک ایران مقاله ای سراپا دروغ درمورد برادر مسعود نوشته و
عنوانش هست ” مسعود رجوی سه دهه فرار ازجانبازی وبه خطر انداختن جان
مجاهدین می باشد . من با توجه به پاسخ هایی که شما تا کنون به این مزدوران
.داده اید ، پیشنهاد میکنم که این بارهم این مزدور را سرجایش بنشانید قلم تیز و ا
واطلاعات شما از مجاهدین و برادر مسعوداین موقعیت را به شما میدهد امیدوارم این پیشنهاد مرا به دلیل دوستی و ارادتم.به شما بدانید . باتشکر حسین
وجواب من “سلام خدمت دوست عزیز م حسین . خود من فکر میکنم اینها
دارند به پایان خط شان میرسند و دیگر سوخته اند و اینهمه ضجه زدنها هم از
این است . با این وجود باید وقت بگذارم . و مطلبش را بخوانم که برایم خیلی
نفرت انگیز است . این مردک دچاربیماری روانی است و از نظر جسمی هم وضعش
گویا خوب نیست و تبدیل به یک اسکلت نفرت شده است . با اینهمه سعی میکنم
چیزی بنویسم . با سپاس از محبت های همیشگی شما . سلام برسانید . موفق باشید
من به یک واقعیت باوردارم و آن این است که ایران بشکه باروت است .
مردم ایران گرچه درسکوتی که گاه خشمگین کننده و دل آزا ر است بلاهای جمهوری
اسلامی را هنوز هم دارند تحمل میکنند ولی نقطه انفجار بزودی فرا میرسد .
به زودی یک نفر یک تفنگ برمیدارد میرود توی خیابان ، توی کوچه ، جلوی
پاسگاه پلیس ، روبروی مجلس و خلاصه یک جایی از این سرزمین خشمگین ساکت
گلوله ای منفجر میشود .
و آنگاه بشکه باروت آتش میگیرد . و همین
پایان ماجرا همین است . شکی درآن نیست . آتش به خرمن این نابکاران
می افتد . به خرمن قاتلان محسن امیراصلانی که هنوز حتی نام او اندوه تلخ و
تاریخی مرا تازه میکند همان اندوه کشته شدن هابیل و یا سیاوش و یا منصور
حلاج و یا هرکسی که مظلومانه با خنجر ظالمی درتاریخ جهان به خاک افتاد
وخاطره تاریخی اش ذهن امروز مارا می آشوبد . حقیقت اش درجه بیگناهی او
شرمگین ام میکند و تلخ و تاریکم میکند .حداقل اگر مشتی به چهره دژخیمی زده
بود شاید کمی این درد درونم آرامتر بود . به خرمن قاتلان ریحانه جوان شاعر و
نویسنده که خونش را درمذبح قابلیلیان ریختند و بعد از هفت سال شکنجه ذره
ای و حتی ذره ای عطوفت و انسانیت به این دختر کوچکی که در19 سالگی به زندان
افتاد ودر26 سالگی برسردار ظلم وبیداد رفت نشان ندادند . قلب های سنگ شده
ماموت های مرده ای که هنوز درتابوت هایشان نفس میکشند و با هرنفس زهرآگینی
جوانی را میکشند و برخاک می افکنند ه
وبه خرمن قاتلان ستار مظلوم ومعصوم و براستی بهشتی و مادرش که
اورا نیز کشتند . مادری که چهره اش دیگر تجسم تاریخی انتقام شده است .
گویی که روی چهره این مادر . فقط یک خط نوشته شده است ” انتقام میگیرم .
انتقام خون به ناحق ریخته هابیل جوانم را اانتقام خون به ناحق ریخته نان
آور م را پسرم را پاره جگرم را و این را در زیر چین و چروک های چهره های
صبور همه مادران عصر قتل و کشتار از مادر ان سالهای 60 تا مادران خاوران تا
مادران پارک لاله و مادران ندا و سهراب و بازهم و بازهم و بازهم تا هزاران
و هزارن مادری که جگر گوشه اش را قابلییان کشتند و شبانه در خاک های سرد
وخاموش مدفون ساختند . وهنوزهم این خون ها خون های انتقام ناگرفته شده است
و هنوزهم آن چشم های خاک شده بیدارند و آن زبان های بریده شده سخن میگویند
و سخن میگویند و سخن میگویند تا آنروز موعود. روزی که تفنگ ها دوباره
بغرند و گلوله ها آواز بخوانند . آنگاه مادران مسلح به رزمگاه خیابان
بیایند و به مصاف رویاروی وبا دستهای نحیف و رنجورشان تفنگ ها را حمایل
کنند با فریاد مرگ بر دژخیمان درست درمیان چشم های قاتلان شلیک کنند .
بله وقتی اولین گلوله شلیک شد و یا حتی اولین تظاهرات سراسری
دوباره خیابان ها را تسخیرکرد . موش ها به لانه هایشان میروند . مصداقی و
قوم مغضوبین و ضالینی که برگرد خود جمع کرده است . همه شان دود هوا
میشوند
زیرا که دیگر درصحنه جنگ حقیقی جای این مزبله ها نیست. جای بسیار
گویان در میخانه های گرم و اما خفتگان به هنگام جنگ نیست . خواهند رفت
.تاریخ دروغ نیست و هشیاری جهان واقعیت ها هم دروغ نیست . آری دوست من
آنچنانکه قرآن میگوید ت .
وَاصْبِرْ وَمَا صَبْرُكَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ وَلَا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَلَا تَكُ فِي ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ
پس شکیبایی کن با امید به آن نیروی برتر و بالاتری که حقیقت است و
وجود دار د . مگذار که باهرزه درایی هایشان غمگین ات کنند و از ریا کاری و
مکر و حیله شان دلتنگ مشو.
. زیرا که هستی ،تاریخ و هرچه نامش را بگذاریم راهش را میرود جهان را عوض میکند . آنهایی که در این راه تغییر و جهش و
تکامل حرکت کرده و کمک کرده اند میمانند و آنهایی که خواسته اند سد راه آن بشوند نابود میشوند
سرشت باطل این استکه پنهان گردد و از میان رود.
« إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا ».
قطعاً باطل از میان رفتنی و نابودشدنی است.
اینکه باطل از میان رفتنی است دلیل مشخص اش این است که به نفع انسان نیست و به نفع تکامل و پیشرفت جامعه و بشریت نیست .
درزمان ما نیز یک حق وجود دارد تنها یک حق اصلی وبزرگ و آن حق
مبارزه برعلیه ظلم و زور و سرکوب و کشتار وزندان و شکنجه و سنگسار وقطع دست
و درآوردن چشم و خوردن مال مردم و اختلاس و کاخ داشتن حکومتیان درکنار کوخ
های اکثریت مردم . حق این است و هرچه دربرابر این حق بایستد و سد شودالبته
باطل است
مجاهدین تلاش هایشان را کرده اند . 50 سال یکسره جنگیده اید .
برسردار رفته اند . درزندان شکنجه شده اند تا فراتراز طاقت انسان و آنچه
داشته اند از جان و مال و زن وفرزند وعاطفه و هنرو خلاصه هرچه و هرچه
داشتند درراه این حق درراه مبارزه علیه اختناق و سانسور وسرکوب و کشتار
نثار کردند . هیچ چیزی به هیچکسی بدهکار نیستند . حتی به خود خدا.
مسعود رجوی هم به عنوان رهبر آنها وفرمانده آنها هرچه د رتوان
داشته است انجام داده است . بیشترازطاقت هرانسانی . باربردوش خود برده است .
بار امانت هزاران هزار شهید را که بانام او و با عشق به او بوسه
بردارزدند . این بارامانت که براستی کوه ها را هم می شکند
آسمان بار امانت نتوانست کشید — قرعه فال به نام من دیوانه زدند
: (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا
وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا) [الأحزاب:
72]و
و ما اماناتتمان را برآسمان ها وزمین و کوها عرضه کردیم که از حمل
آن سرباز زدند و هراسناک شدند و این انسان بود که بار این امانت را بردوش
کشید بدرستی که او درتاریکی وجهل بود و سنگینی و سختی این امانت را
نمیدانست .
چگونه میشود کسی چهره یارانش را ببوسد و آنها را روانه سفری بی
بازگشت کند . سفر جنگ . سفرمرگ و آسوده خاطر باشد ؟ و این کاری بود که صدها
بار مسعود کرده بود . صدها بار چهره مصمم یارانش را که میرفتند تا کشته
شوند بوسیده بود
آیا چنین کسی از مرگ هراسی دارد ؟ کسی که خودش بارها گفت من تازانوهایم درخون شهیدان است و درخون راه میروم .
آیا چنین کسی میتواند اندکی فقط اندکی به فکر زندگی شخصی اش باشد و. اگر بود اساسا و اساسا قدرت چنین کاری را داشت ؟
قدرت داشت که وصیتنامه شهیدان را که همه با نام او شروع میشدند
بخواند . ؟ قدرت این را داشت که درچشم یارانی که ایستاده اند تا با یک
فرمان او آغوش به سوی مرگ بگشایند نگاه کند ؟ ایا میتوانست ده ها و صدها
گزارش از زندانیانی را که درزندان ها بریده بودند و ضعف نشان داده بودند و
نکشیده بودند بخواند و آنها را آرام کند و گناهانشان را بردوش بگیرد و
آنها را زنده کند و به زندگی و مبارزه و حرکت و جوشش وامید وادارد؟ اگر ذره
ای از آن ایمان خلل ناپذیرش درهمه این سالها درهمه این 50 سال متوالی
زندان و شکنجه ودربدری و داغ و درد شهیدان ورنج اسیران و سوگ مادران و
پدران کاسته شده بود اساسا میتوانست زندگی کند ؟
واگراز آن امید وایمان بی نهایتی که به هدفداری تاریخ و جهان
وکارکرد همه تضادها و حق ها و باطل ها دریک مسیر یعنی مسیر آزادی و
اختیار انسان داشته است ذره ای کم شده بود آیا میتوانست این تشکیلات عظیم
رابدنبال خود تا فراسوی رنج و شکنج واسارت و وتبعید و دربدری و غربت و
نهایت اش هم زندان اوین ولیبرتی و گورستان خاوران و بیابان های عراق و
کوره راه های کوه و دره کردستان و فقر وبی غذایی و سرما و گرما و سنگر
ونهایتا هزاران گورستان درسراسر جهان با خود ببرد و همچنان زنده بماند و
زندگی کند و فریاد سرخ تظلم خواهی ملت ایران باقی بماند ؟
فقط دیوانه ها میتوانند فکر کنند که او یعنی مسعود رجوی ذره ای به
منافع خودش می اندیشیده است . ذره ای و فقط ذره ای از دیگران بیشتر
میخواسته است .
دوست عزیزم حسین . من فقط به تیتر مطلب مصداقی نگاه کردم و اصلا
وارد کل مطلب اش هم نشدم . راستش حوصله اش را ندارم . آخر چقدر دروغ و دری
وری میشود این ور و آنور خواند . ترجیح میدهم بنشینم حتی یک فیلم عاشقانه
کلاسیک نگاه کنم تا این چرندیات را بخوانم. حیف وقت انسان . به خداقسم حیف
وقت من و تست که دراین بحبوحه تقدیر تاریخی ایران و دراین زمان بنشینیم
مطالب هزار بار نوشته شده جمهوری اسلامی را به قلم ها ی مختلف دوباره
بخوانیم .
تمام قدرت این جماعت و پشتگرمیشان به جمهوری اسلامی است زیرا این
جمهوری اسلامی است که با سانسور مجاهدین با کشتن مجاهدین با فشارهای
روزافزون به مجاهدین زمینه برای این نوشته های ایجاد میکند . اگر درایران
سانسور نبود . اگر مجاهدین میتوانستند درخیابان ها و کوچه ها و شهرها تردد
کنند . بامردم صحبت کنند و حداقل مثل فازسیاسی سخنرانی و انجمن های مختلف و
امداد و آشپزخانه های خیابانی و امکانات درمانی و اینها برای مردم ایجاد
کنند آیا کسی میرفت اصلا یک کلمه از این . خزعبلات را هم بخواند . این
جمهوری اسلامی است که به این ها دانه میرساند که برایشا ن زمینه ابراز وجود
ایجاد میکند
دریک دموکراسی واقعی درایران وقتی که ده ها روزنامه و کانال
تلویزیونی و حزب وکافه وسینما وپارک و پارتی و مهمانی و خلاصه آنچه که مردم
نیازدارند و باید باشد که نیست ایجاد شود مگر مردم حقیقتا دیوانه اند که
بروند روی اینترنت و وقتشان را که میتوانند صرف زندگی کردن و نفس کشیدن و
کارکردن وساختن و آباد کردن و کمک کردن بهمدیگر و شادی وسرور ورقص وآواز و
تئاتر و اپرا و فیلم و کتاب و هنر کنند صرف این چیزها کنند و دروغ های
جمهوری اسلامی را درمورد مسعود رجوی اینبار از نوچه پرویز ثابتی بشنوند .
که مسعود رجوی درزندان بریده بوده است . مگرآیه الله طالقانی نگفت که اسم
مسعود رجوی و اسم موسی خیابانی وحشت بدل بازجوها و زندانبانان می انداخت و
مگر اساسا امکان دارد درزندان که همه کنارهم زندگی میکنند و ا ز همه
اسرارهم با اطلاع هستند کسی باشد که بریده باشد و بتواند رهبری کند ؟.
دیگر کسی که نمیتواند این واقعیت را انکارکند که رهبری مجاهدین درزندان های
شاه درعرض .
هفت سال با مسعود رجوی ویاورهمیشه مومنش موسی خیابانی بوده است .
نوشته است مسعود رجوی سه دهه فراراز جانبازی و به خطر انداختن جان مجاهدین !!
وقتی اوجلان را دراروپا دستگیرکردند ده ها کرد مبارزبرای آزادیش
خود سوزی کردند . خوب بود که آنها هم میگفتند که اوجلان برای زندگی کردن
فرارکرده و به اروپا رفته است . هنوزهم اوجلان باوجود اینکه درزندان است
رهبر کردهای مبارز است و جانفشانی های این رزمندگان را هرروز ما شاهدیم /و
فیلم های عملیاتشان را هم دیده ایم که قبل از رفتن به جنگ سوگند وفاداری به
او میخورند.
مسعود رجوی اگر قصد فرار از مبارزه را داشت دراروپا مانده بود . به
حکومت فرانسه اعلام کرده بود که دیگر فقط میخواهد زندگی کند و کار سیاسی
نمیکند . او پناهنده سازمان ملل بود و نمیتوانستند اخراجش کنند . ولی او
اینکاررانکرد و به عراق رفت . عراق درحال جنگ . لابدفرارکرده بود به عراق
که جانش را نجات دهد؟!!! درهمان هفته های اول رفتن به عراق . به ساختمانی
که محل زندگی مسعود بود موشک زدند . من خود م پزشک مدرسه کودکان بودم . که
درساختمان دیگری بود . که اسمش ثریا ابوالفتحی بود .نصف شب به ما زنگ
زدند . یادش بخیر برادر رشید مسئول مدرسه بود . همه در سعادتی همان ساختمان
محل زندگی مسعود زخمی شده بودند . حتی کودکان . مثل نرگس که برادرزاده
مریم رجوی بود و محمد که پسر مسعود بود و مادر مریم که کولر افتاده بود
رویش و بسختی آسیب دیده بود . و برادر مریم محمود عضدانلو که از ناحیه سرو
چشم مجروح شده بود .
خیلی ها بودند که الان کاملا یادم نیست ولی موشک به قسمت های
غیرمسکونی ساختمان خورده بود و فقط ترکش هایش باعث جراحت ها شده بود . اگر
موشک به اتاق ها خورده بود همه شان از کوچک و بزرگ کشته شده بودند .آنها
نیمه شب به مدرسه بچه ها آمدند و درآن جا ساکن شدند .
من یاد م هست که مسعود روی پله ها نشسته بود . رفتم سلام کنم .
بشوخی و دوستانه گفت تواینجا چکار میکنی ؟ گفتم من دکتر اینجایم . گفت
خوش بحالت !! گفتم چرا خوش به حالم . گفت آخرتو دکتری . من هیچ شغلی ندارم و
خانه ام هم موشک خورده که دیگر خانه هم ندارم . من قاه قاه خندیدم و او هم
با .خلق خوش همیشگی اش خندید .یادم هست که درهمان موقع شعری برایش نوشته
بودم . که مضمونش این بود که .. ای که به جستجوی مقصد اعلای خلق خویش ، شهر
به شهر خانه به خانه . وخانه تو درقلب رزمندگان است و چنین چیزی که الان
همه اش بیادم نیست.
و این است داستان کسی که برای نجات جانش به جای اینکه برود درزندان
شاه به ماموران ساواک بگوید که میخواهم منهم مثل اکثر آخوندهای آن دوران
سپاس شاهنشاها بگویم و بروم دنبال کار و زندگی ام ،ماند و ماند و هفت سال
تمام زندان کشید و شکنجه شد و اعتصاب غذا کرد و با سردردهای شدید میگرنی اش
و بیخوابی هایش و شکنجه هایش که هروقت دربیرون زندان خبری میشد ویک
عملیات و یا تظاهراتی اتفاق می افتاد اورا می بردند زیر هشت و یعنی زیر
شکنجه .مبارزه کرد و نوشت و نوشت و نوشت و گفت و گفت و گفت و رهبری کرد و
یک تشکیلات درحال نابودی را ترمیم کرد و به بیرون از زندان آورد و یک مرتبه
چون هسته یک اتم آنرا شکافت و منفجرش کرد و درتمام ایران منتشرش کرد . وآن
شد که دیدیم . وهنوز هم این تشکیلات هست زنده و سالم و با فریاد ی بلند که
همچون
زاپاتا برروی اسب اش برفراز قله های کوه میگوید ” ایستاده و سرفراز مردن بهتراززندگی کردن برروی زانوان و درتسلیم است
یک بار نوشتم که همه تلاش مسعود رجوی حفظ تشکیلات و سازمانش بوده
است . سازمانی که براستی از آن اوست و او بود که از افتادن به چاه ارتجاع
نجاتش داد و برروی اصول ضد استثماریش پایدارش کرد . . او اگر درست جلوی چشم
پلیس ها و پاسدارهای جمهوری اسلامی به فرودگاه مهرآباد رفت و با
هواپیمااز ایران خارج شد برای حفظ جانش اینکاررانکرد زیرا صد ها نفر از
مجاهدین توانستند ازراه کوههای کردستان فرار کنند وبه خارج بروند واو هم
بخوبی وراحتی میتوانست اینکاررا بکند . آن هواپیما میتوانست هرلحظه درآسمان
درتیررس موشک های ایران و حتی عراق و کشورهای دیگر قرار گیرد و همه
سرنشینان اش کشته شوند .ولی سفر او یک سفر سیاسی بود . او برای پناهندگی و
حفظ جانش به فرانسه نرفته بود بلکه برای ساختن یک آلترناتیو و دولت درتبعید
با هواپیما از فرودگاه مهرآباد و زیر چشم جمهوری اسلامی رفته بود وبازهم
اگر درصدد حفظ جانش بود همانطور که نوشتم از فرانسه به عراق نمی رفت .
میتوانست برود آمریکا یا هرکشوردیگری و زندگی کند . مسلم است که مسعود دو
دشمن اساسی همیشه داشته است یکی جمهوری اسلامی با همه شاخه ها و شاخک هایش
که هنوز دشمن اصلی اش را بدرستی مجاهدین و تشکیلات آنها ورهبری اش میداند
و یکی هم سلطنت طلب ها که هنوز اورا عامل اصلی فروپاشی دستگاه دیکتاتوری
سلطنتی میدانند و البته ایرج مصداقی به هردو طرف وابسته است . دشمنی و
کینه او مجموعه کینه شاه وشیخ است و این است که اینگونه مضاعف شده است . او
یک مجسمه نفرت است . نفرتی مشئوم . نفرتی غلیظ وسیاه و نابود کننده که
تنها برضد خودش عمل میکند . او دارد خودش را میکشد . دراین باتلاق سیاه و
بی پایان نفرت دارد خودش را خفه میکند . سرنوشت او مرگی فجیع است دردرون
خود . یک روز اورا دراتاقش درحال نوشتن نفرت نامه ای مرده خواهند یافت . و
حتی پس از مرگش نیز روح سرگردانش در هرجایی که مجاهدین باشند درتردد است .
وخشمگینانه فریاد میزند و فحاشی میکند این طینت او و دیگر دوستان اوست .
طینتی که به جز کینه و به جز نفرت هیچ چیز دیگری درآن یافت نمیشود . هیچ
روشنایی هیچ بخشش هیچ ترحم هیچ انسانیت . هیچ و هیچ و هیچ
راستش خسته شدم . زانو.هایم هم دردگرفته اند . و باید بروم قرص مسکنی بخورم . .پنجره را بازکنم تا درخت کریسمس خانه همسایه را که چون شعله رنگارنگی میان برف نشسته است ببینم و هوای سرد را با نفسی عمیق بدرون ریه هایم بکشم . و وزیر لب بگویم ” فاصبرو ا صبرا جمیلا . انهم یرونه بعید ا ونراه قریبا . صبر کن صبری زیبا و نیکو . آنها آن روز را دور می بینند ولی ما نزدیک آن روزی که پرده ها بکنار میروند . غبارها برزمین می نشینند . دوده های سیاه ازجلوی خورشید به کناری میروند و حقایق به زیبایی و طراوات باران بهاری زمین راوزمینیان را شستشو خواهد داد . درآن وقت اثری از قابیلیان نخواهد بود . درآنوقت دیگر خون هابیل درخت روشنای حقیقت را آب داده است و میوه اش به کام
خلق شیرین خواهد بود .
آرام باش دوست من و درآرامش و نشاط روحی آنچه را که برای ملت ایران آرزو داری پیگیری کن . بیشک مردم ایران فرزندان حقیقی اش و کوشندگان راه آزادیش را میشناسد و ارج می نهد .
به امید روزهای روشن فردا وبا آرزوی سلامت و پیروزی همه مجاهدین ومبارزین راه نجات میهن
راستش خسته شدم . زانو.هایم هم دردگرفته اند . و باید بروم قرص مسکنی بخورم . .پنجره را بازکنم تا درخت کریسمس خانه همسایه را که چون شعله رنگارنگی میان برف نشسته است ببینم و هوای سرد را با نفسی عمیق بدرون ریه هایم بکشم . و وزیر لب بگویم ” فاصبرو ا صبرا جمیلا . انهم یرونه بعید ا ونراه قریبا . صبر کن صبری زیبا و نیکو . آنها آن روز را دور می بینند ولی ما نزدیک آن روزی که پرده ها بکنار میروند . غبارها برزمین می نشینند . دوده های سیاه ازجلوی خورشید به کناری میروند و حقایق به زیبایی و طراوات باران بهاری زمین راوزمینیان را شستشو خواهد داد . درآن وقت اثری از قابیلیان نخواهد بود . درآنوقت دیگر خون هابیل درخت روشنای حقیقت را آب داده است و میوه اش به کام
خلق شیرین خواهد بود .
آرام باش دوست من و درآرامش و نشاط روحی آنچه را که برای ملت ایران آرزو داری پیگیری کن . بیشک مردم ایران فرزندان حقیقی اش و کوشندگان راه آزادیش را میشناسد و ارج می نهد .
به امید روزهای روشن فردا وبا آرزوی سلامت و پیروزی همه مجاهدین ومبارزین راه نجات میهن
Tuesday, December 9, 2014
Iran- Une crise environnementale majeure

Ces dernières années, plusieurs grandes rivières iraniennes se sont asséchées. Les médias ont révélait récemment que « sur quelques 1200 villes en Iran, seulement 500 peuvent fournir suffisamment pour la consommation courante».
Cité par l'agence Reuters, un coordonnateur des Nations Unies pour l'Iran a alerté que «la pénurie d'eau pose aujourd'hui le plus grave défi à la sécurité publique en Iran».
L'eau devra bientôt être rationné dans la capitale, une mégapole de 8 millions d'habitants. La moyenne des précipitations à Téhéran est d'environ 149 mm par an, mais 90 pour cent sont perdues en raison de la mauvaise gestion. Des facteurs tels que l’endiguement excessif des rivières, les mauvaises techniques d'irrigation, la sécheresse et le changement climatique ont contribué à la crise de l'eau de l'Iran. Durant l’été, trois des cinq barrages alimentant la capitale ont été pratiquement vidés et un programme de rationnement a été mis en place.
Le légendaire lac Oroumieh en sursis
Le lac Oroumieh, premier lac de l'Iran et jadis le deuxième plus grand lac salé du monde (145 km de longueur sur 55 km de largeur), est cité dans les récits historiques de divers civilisations depuis des millénaires. Aujourd'hui il n'est que l'ombre affligeant de lui-même.
Prisé pour ses vertus thérapeutiques, attirant les curistes du monde entier, Oroumieh est en train d’être rayé de la carte. Les touristes, émerveillés par la multitude de flamants roses, de pélicans et d'autres oiseaux des rivages, se baignaient dans ses eaux salées et s'enveloppaient de sa légendaire boue noire pour guérir les articulations. Oroumieh, appelé la version iranienne de la Mer Morte, s'est transformée en des étendues de boue asséchée par le soleil et ne contient plus que 5 % de l'eau qu'il contenait il y a tout juste 20 ans.
En trois décennies, affirment les experts, une combinaison toxique de pratiques d'irrigation effrénée et la construction de barrages sur les affluents, ont accéléré son déclin. Mais son assèchement est principalement dû au forage d’un grand nombre de puits et à la construction de barrages. On compte 24 000 puits forés par les agriculteurs et 72 barrages construits par les autorités. Par ailleurs, les écologistes avertissent que les sels toxiques provenant des rives desséchées du lac Oroumieh risque souiller durablement les terres agricoles des environs.
En effet, cette politique irréfléchie des autorités s'est retournée contre les agriculteurs et la population locale: les champs cultivés des alentours du lac mais aussi ceux de tout l’ouest du pays sont envahis de poussière saline causée par les tempêtes de sel provenant de ce lac. Les villes de la région sont aussi touchées par cette poussière et de nombreuses maladies respiratoires commencent à être diagnostiquées parmi les populations avoisinantes.
Le lac Hamoun
Un lac d’eau douce situé au sud-est de l’Iran, Hamoun est le troisième grand lac iranien. Peu profond, Hamoun a une superficie d'à peu près 500 kilomètres carrés dont une partie est en territoire afghan. Avant qu’il ne s’assèche, il jouait un rôle vital dans la vie des habitants de la province du Sistan et Baloutchistan. Elle hébergeait plus de 100 espèces d'oiseau et fut un abri pour 1 million d'oiseaux aquatiques migrateur, notamment des canards, des flamants roses, des hérons, des pélicans et des oiseaux de rivage.
La faune a été flétrit par la chaleur. Une pêche florissante avec une prise d'environ 12,000 tonnes a été anéantie et quelques 15 000 pêcheurs ont perdu leur travail. Les femmes utilisant ses vastes champs de roseaux pour la fabrication d’objets artisanaux n’ont plus de ressources. Les oiseaux migrateurs ne s'arrêtent plus par manque de refuge et les éleveurs de 120 000 bovins qui pâturaient naguère sur 70 000 hectares ont dû quitter leur région. 800 villages ont été victimes de l’avancement des sables mouvants apparus à la suite de cet assèchement, selon les médias iraniens.
Le Hamoun est surtout menacé par les digues et projets d'irrigation des cours d'eau qui l'alimentent, essentiellement dans le bassin de l'Hirmand. Suite au détournement de grandes quantités d'eau, le débit amené par la rivière Hirmand est devenu moins abondant. Des parties de zone humide ont été endommagées par la coupe abusive de roseaux et une pâture excessive.
La vie sauvage est également largement perturbée et agressée par la pêche et la chasse. Le 9 mai 2014, un député iranien a révélé que «l’assèchement du Lac Hamoun et de la rivière Hirmand a fait disparaitre un nombre important de poisson. «La mort, le mois dernier, d’un million de poissons n’a pas ému outre mesure des autorités et notre province est une fois de plus témoin de la disparition de ses poissons et de sa vie aquatique. »
Les lacs de la légendaire province Fars
Le lac Bakhtegan est un lac salé de la province de Fars, au sud de l'Iran, où est situé Perspolis, la légendaire cité de l'empire perse. Avec une superficie de 3500 km2, Bakhtegan est le deuxième plus grand lac du pays. Aujourd'hui il se meurt en raison de l’absence d'initiatives pour sa sauvegarde.
Plusieurs barrages effectués sur la rivière Kor ont réduit significativement l'apport d'eau au lac. En conséquence, sa salinité augmente et met en danger certains oiseaux du lac tels les flamants et autres oiseaux migrateurs.
Trois autres lacs de cette province, les lacs Maharloo, Tashk et Kâftar sont également en train de mourir. 117 000 hectares de terres auparavant recouvertes de lacs dans cette province ont disparu et se sont transformés en champs de sel générateurs de poussière saline. Selon les spécialistes, la construction irréfléchie de barrages sur la rivière Pulvar est la principale cause de cet assèchement.
Karoun la bien-aimé…
Karoun, "la bien-aimé" dont on chante la gloire dans le folklore de générations successives des habitants de la région, s'est dangereusement asséché ces dernières années. Une chaîne humaine s’est récemment formée sur la rive de Karoun, le plus grand fleuve d’Iran. Un manifestant a déploré que la profondeur du Karoun a atteint un mètre à certains endroits et la baisse du débit a causé des problèmes sanitaires pour la population.
Le porte-parole d'une ONG de défense de l'environnement au Khouzistan (province du sud) a confié que "l'assèchement du Karoun est devenu une catastrophe pour l'environnement qui s'explique par un grand nombre de barrages". Une soixantaine de journalistes et de responsables locaux ont publié une déclaration demandant l'arrêt du projet de transfert des eaux vers d'autres régions.
La sauvegarde de l'environnement en Iran ne pourra intervenir qu'avec l'instauration d'un gouvernement responsable, démocratique et respectueux de la volonté populaire. Quand les ONG pourront agir librement et faire valoir l'intérêt générale devant les intérêts de la clique islamiste, qui sous la tutelle du guide suprême religieux, ravage depuis bientôt 35 ans aussi bien la scène politique, sociale, économique, que l'espace naturel de l'Iran. Et lorsque les richesses et les moyens du pays, qui sont immenses, seront consacrés aux priorités nationales plutôt qu'à l'aventurisme nucléaire et aux ambitions militaristes des despotes iraniens.
Iran – Grève de la faim de 538 prisonniers pour protester contre les verdicts de condamnation à mort

Selon les sites Internet des défenseurs des droits de l’Homme, cette grève de la faim a débuté le lundi 1er décembre.
Les grévistes sont tous des personnes détenues dans la section 2 de la prison de Ghezel-Hessar. Ils ont commencé leur grève de la faim au moment où ils ont su que le régime des mollahs a l’intention d’exécuter 11 d’entre eux.
Selon des rapports, en plus de ces 11 prisonniers, plusieurs autres personnes détenues dans la section 2 de cette prison sont condamnées à mort.
Hosseini, le directeur de la prison de Ghezel-Hessar, a menacé que si cette grève ne cesse pas rapidement, le nombre des condamnés à mort pourra atteindre le chiffre de 200 personnes. La décision d’augmenter les verdicts de condamnation à mort est une décision politique prise par Ali Khamenei, le guide suprême du régime des mollahs. En augmentant le nombre des exécutions quotidiennes, il tente de maintenir un climat de terreur dans la société iranienne.
Les prisonniers grévistes ont déclaré que jusqu’à l’annulation des verdicts de condamnation à mort prononcés à l’encontre de leur compagnon de prison, ils poursuivront leur grève de la faim.
Selon un autre rapport, dans les autres sections de la prison de Ghezel-Hessar, les prisonniers ont également commencé à protester contre les exécutions.
Pour exercer des pressions sur ces prisonniers contestataires, les geôliers les maintiennent chaque fois durant de longues heures dans la cour de la prison sous des températures glaciales.
Le président de la Commission des AE du parlement d’Irak : mettre fin au blocus médical imposé aux opposants iraniens

Le lundi 8 décembre, Solaa Press (un site Internet d’information en langue arabe, basé en Egypte) a rapporté: « Les conditions de vie des résidants du camp Liberty se sont détériorées. Jusqu’à présent 22 résidants de ce camp ont perdu la vie à cause d’un blocus médical injuste qui les empêche d’accéder aux médecins et aux médicaments. »
Solaa Press a ajouté : « Il y a eu de nombreuses demandes en Irak, mais aussi au niveau régional et international pour mettre fin aux souffrances des résidants de ce camp et pour la reconnaissance des droits de ces résidants en tant que réfugiés.
Or, jusqu’à présent, le gouvernement irakien a opposé une fin de non recevoir à toutes ces demandes. Le président de la Commission des Affaires étrangères du parlement d’Irak, Hassan Al-Hamdani, a demandé l’application du droit international et des accords spécifiques concernant les résidants du camp liberty.
En particulier, M. Al-Hamdani a protesté contre les mesures empêchant l’accès des résidents du camp Liberty aux soins médicaux et aux produits de premières nécessités. Il a appelé le gouvernement irakien à remplir ses obligations envers les résidants de ce camp, conformément aux conventions et aux accords internationaux. »
Selon un article du journal irakien Al-Zaman, daté du 7 décembre, Madame Leqa Wardi, membre du parlement d’Irak, a publié un communiqué de presse dans lequel elle a déclaré : « L’ONU et le gouvernement des Etats-Unis sont responsables de la protection des résidants du camp Liberty.
Selon nos informations, les résidents de ce camp ont été à plusieurs reprises la cible d’attaques par missiles et ils sont actuellement privés de soins médicaux. C’est indispensable que le gouvernement américain et l’ONU prennent les mesures nécessaires pour assurer la protection de ces résidants, pour empêcher toute nouvelle attaque contre ce camp et pour permettre aux résidants de ce camps de vivre dans des conditions décentes. »
Saturday, December 6, 2014
En 2015, les revenus pétroliers du régime iranien seront réduits à 26 milliards de dollars

Il y a un mois, le pétrole iranien était vendu entre 100 à 110 dollars le baril. Maintenant, ce prix est réduit à 70 dollars le baril.
Avec cette chut soudaine du prix du pétrole, les revenus pétroliers du régime des mollahs vont baisser de 30% l’an prochain. Après le renforcement des sanctions internationales il y a deux ans, notamment l’embargo mis en place par l’Union européenne contre les activités pétrolières et bancaires du régime iranien, les exportations de pétrole de l’Iran qui avoisinaient 2 millions de barils par jour a été réduit à moins d’un million.
Selon les chiffres publiés par la Banque centrale d’Iran, les revenus pétroliers de l’Iran ont été 119 milliards de dollars en 2011 et $68 milliards en 2012. Ainsi, en un an, les revenus pétroliers de l’Iran ont presque baissé de moitié. Cette baisse soudaine a aggravé la crise économique en Iran et a notamment provoqué une baisse de 6% des activités économiques dans le pays.
Selon les chiffres officiels publiés par la Banque centrale d’Iran, le montant des revenus pétroliers du pays durant les dix dernières années sont les suivants (montants exprimés en milliards de dollars) :
2004 : 36,30 Mrd $ 2008 : 86,62 Mrd $ 2012 : 68,14 Mrd $
2005 : 53,82 Mrd $ 2009 : 69,96 Mrd $ 2013 : 64,79 Mrd $
2006 : 62,01 Mrd $ 2010 : 90,19 Mrd $
2007 : 84,55 Mrd $ 2011 : 118,86 Mrd $
En 2015, à supposer que l’Iran exporterait un million de bpj et que le prix de pétrole avoisinerait 70 dollars le baril, les revenus pétroliers de l’Iran seront de l’ordre de 26 milliards de dollars (moins de la moitié par rapport aux revenus pétrolier du pays en 2013).
Iran – Solidarité avec les prisonniers politiques kurdes en grève de la faim

Selon des rapports, en signe de solidarité avec eux, des prisonniers politiques détenus dans d’autres villes ont eux aussi entamé une grève de la faim.
29 prisonniers politiques kurdes sont en grève de la faim depuis le 20 novembre. Ils protestent contre les conditions de vie déplorables dans la prison, contre les maltraitances infligés aux détenus et contre le fait que les prisonniers politiques sont détenus aux côtés des prisonniers de droits communs.
Les autorités carcérales exercent d’intenses pressions pour que ces prisonniers grévistes cessent leur grève de la faim. Le directeur de la prison d’Oroumieh a menacé que si les prisonniers continuent leur grève, ses agents lanceront un assaut à l’intérieur de la prison et frapperont tous les prisonniers.
Aussi, certains des prisonniers grévistes ont été menacés d’être transférés dans des prisons éloignées en Iran.
L’état de santé de deux prisonniers politiques kurdes, Abdollah Omoumi et Reza Rassouli, s’est fortement détérioré.
Les prisonniers politiques détenus à Radjaï-Chahr (à l’ouest de Téhéran), à Zâhédan (au sud-est du pays) et à Sanandaj (chef-lieu de la province de Kurdistan, à l’ouest du pays), ainsi que des détenus dans d’autres prisons au sud de l’Iran ont exprimé leur solidarité avec les prisonniers politique kurdes.
A l’heure actuelle, 45 prisonniers politiques kurdes sont détenus dans la prison centrale de la ville d’Oroumieh. Dix sont condamnés à mort.
Le régime iranien bloque plusieurs dizaines de milliers de sites Internet, révèle une étude

Par ailleurs, le régime iranien bloque complètement les réseaux sociaux sur Internet, notamment Facebook, YouTube, Twitter et Flickr.
Ces résultats proviennent d’un nouveau rapport intitulé « Freedom of the Net 2014 » (« Liberté de l’Internet 2014 »). Les auteurs de ce rapport ont examiné la politique des gouvernements dans 65 pays, en matière de filtrage ou censure des contenus des sites Internet.
Ce rapport a aussi examiné les différents types de surveillances électroniques effectués par les gouvernements de chacun de ces pays et les punitions infligés aux citoyens dont les activités sur Internet ne seraient pas conformes aux réglementations imposées par ces gouvernements.
Concernant l’Iran, le rapport précise : « Les autorités iraniennes ont continué à restreindre l’accès à plusieurs dizaines de milliers de sites Internet en 2014, en particulier à ceux de la presse internationale, de l’opposition, des minorités ethniques et religieuses et des groupes de défense des droits de l’Homme. »
« Selon un membre de CDICC [un organe du régime iranien chargé de contrôler les contenus des sites Internet], chaque mois en moyenne 1500 sites Internet supplémentaires dont les contenus sont considérés comme ‘anti-islamiques’ sont bloqués. »
Le rapport dit que la « censure perdure » en dépit « des attentes qu’après l’arrivée au pouvoir de Rohani les restrictions d’accès à l’Internet seraient allégées. »
Un membre de cet organe du régime iranien avait décrit le Facebook comme « un projet de la CIA pour collecter des données personnels auprès des individus à travers le monde » et avait qualifié Mark Zuckerberg (le fondateur de Facebook) de ‘sioniste notoire’ », souligne le rapport.
Le rapport ajoute : « Le gouvernement iranien avait également bloqué l’accès à WeChat et Viber, deux sites de messagerie instantanée et de services de communication très populaires en Iran. Cryptocat (un outil très utilisé par des militants des droits de l’Homme et des journalistes qui permet le chat sécurisé et crypté) a également été bloqué. Cela montre que le régime iranien a peur des canaux de communication qui échapperaient à son contrôle. »
« Les autorités iraniennes utilisent un système de filtrage centralisé qui est capable de bloquer efficacement un site Internet en quelques heures sur l’ensemble du réseau en Iran », conclut le rapport.
Irak/Iran : Torture blanche depuis 40 jours des habitants de Liberty par des haut-parleurs puissants

Appel aux USA et à l’ONU pour faire cesser cette torture psychologique
Les agents de sécurité irakiens continuent leur répression et le blocus des habitants du camp Liberty. Depuis le mois de Moharam (26 octobre 2014), ils diffusent des chants religieux du régime des mollahs avec des haut-parleurs extrêmement puissants, en persan et en arabe à divers moments, jours et nuits, se livrant à de la torture blanche des habitants.
Ces agents sont depuis des années des criminels aux ordres de Fallah Fayadh, le conseiller à la sécurité nationale de Maliki, et qui occupe toujours cette fonction. Ils sont impliqués dans le massacre, le blocus et la torture blanche des habitants à Achraf et Liberty.
Tous ces haut-parleurs son installés dans la poste de police du camp et les diffusions sont concentrées sur les lieux de vie des habitants. Cette torture blanche dure depuis 42 jours, et pour les malades installés dans la section n°1 de Liberty, la plus proche de ces haut-parleurs, c’est doublement douloureux, car ils ne connaissent ni repos, ni sommeil.
La pratique de cette torture blanche qui viole un grand nombre de conventions internationales, notamment la convention contre la torture, est une violation flagrante du protocole d’accord signé entre le gouvernement irakien et l’ONU le 25 décembre 2011. Elle répète la torture blanche que les habitants d’Achraf ont enduré pendant deux ans.
Elle était perpétrée par les agents du renseignement des mollahs sous couvert des familles des Achrafiens. Les tortionnaires avaient installé 320 haut-parleurs de février 2010 à décembre 2011 qui hurlaient nuit et jour des menaces de massacres et d’incendie d’Achraf.
Les habitants et leurs représentants se sont plaints de cette torture blanche aux observateurs de la MANUI de vive voix, et l’ont mentionné dans le rapport quotidien de Liberty adressé aux diverses autorités de l’ONU. Malheureusement, les chants du régime des mollahs n’ont pas cessé et se sont poursuivis de manière continue à grande puissance.
La Résistance iranienne met en garde contre les conséquences de cette torture blanche qui relève des crimes contre l’humanité, ses responsables devant être poursuivis en justice. Rappelant les engagements répétés et écrits du gouvernement américain et de l’ONU sur la sécurité et le bien-être des habitants de Liberty, elle leur demande d’intervenir de manière urgente pour mettre fin à cette torture blanche et faire retirer ces haut-parleurs.
Secrétariat du Conseil national de la Résistance iranienne
Le 5 décembre 2014
Iran: 43 exécutions en neuf jours
Dont trois publiques, la pendaison d’au moins trois jeunes, dont un âgé de 14 ans lors de son arrestation, et de deux femmes

Avec l’exécution de 18 condamnés le 2 décembre, le nombre de pendaisons du 24 novembre au 2 décembre atteint les 43, pour la plupart effectuées clandestinement. Il s’agit pour celles qui ont été enregistrées durant cette période :
- Le 2 décembre, onze prisonniers ont été pendus à la prison de Ghezel-Hessar dans la ville de Karadj, en banlieue de Téhéran. Une femme et son mari, ainsi qu’un ressortissant afghan figurent au nombre des exécutés. C’est la cinquième exécution collective de ces dernières semaines dans cette prison. A la suite des transferts à l’isolement de ces détenus le 1er décembre, les prisonniers du quartier n°2 de Ghezel-Hessar s’étaient mis en grève de la faim contre les pendaisons collectives et pour stopper celle de leurs compagnons de cellules. Le directeur de la prison les a menacés d’exécuter 200 personnes si le mouvement continuait.
- Le 2 décembre, quatre condamnés, dont une femme, ont été pendus à la prison centrale d’Oroumieh (nord-ouest de l’Iran) et trois autres à la prison de Bandar-Abbas (sud).
- Le 28 novembre, deux prisonniers ont été pendus à Ardebil (nord-ouest) et Qom (sud de Téhéran).
- Le 27 novembre, trois prisonniers ont été pendus en public à Machad (nord-est) et dans la ville de Jaghtay, dans la même province. A peine âgé de 20 ans, le condamné de Jaghtay avait pourtant été gracié par les plaignants.
- Le 26 novembre, cinq prisonniers ont été exécutés ensemble à la prison de Gohardacht à Karadj, deux prisonniers, dont un jeune de 23 ans, à la prison de Ghazvine (ouest de Téhéran) et un autre dans celle de Sari (nord).
- Le 25 novembre, dix détenus ont été pendus collectivement à la prison de Ghezel-Hessar de Karadj.
- Le même jour, Rahim Nourollah-Zadeh, un jeune arrêté à l’âge de 14 ans, a été exécuté à la prison de Tabriz (nord-ouest). Outre Rahim Nourollah-Zadeh, figurent au nombre des détenus ayant tout juste été exécutés, Fardine Jafarian, Ahad Akbari, Behnam Hakim Khani, Mohsen Moghadam qui avaient moins de 18 ans lors de leur arrestation.
- Le 23 novembre, un prisonnier a été exécuté à la prison centrale de Kachan (centre de l’Iran)
Dans la troisième semaine de novembre, à Tcheram, dans la province de Kohgilouyeh et Boyer-Ahmad, (sud-ouest), les forces de sécurité ont fouetté quatre personnes. Mohammad Moussavi, le chef de la police de Tcheram, a déclaré : « la sécurité publique (lire : du régime des mollahs) est la principale préoccupation des organes judiciaires, de sécurité et d’application de la loi, et ils ne lésineront pas dans la mise en œuvre de cette tâche (...) Le judiciaire ne montrera aucune tolérance. »
Le silence et l’inaction de la communauté internationale contre les châtiments inhumains et les exécutions collectives en Iran, ont encouragé le fascisme religieux au pouvoir à les multiplier. Ce régime médiéval doit être rejeté de la communauté des nations pour ses crimes contre l’humanité et le dossier de ses crimes doit être soumis au Conseil de sécurité de l’ONU. Les dirigeants de ce régime, qui sont une honte pour l’humanité, doivent être traduits en justice.
Secrétariat du Conseil national de la Résistance iranienne
Le 3 décembre 2014
Iran - 12 millions de citoyens souffrent de la faim - ministre

Par ailleurs, l'agence de presse Irna, du 4 décembre, a cité le ministre adjoint de la santé, Ali-Akbar Sayari, affirmant que 78% des Iraniens n'ont pas une bonne alimentation et manquent notamment de fruits et de légumes dans leurs régimes alimentaires.
Pourtant, il y a trois jours le gouvernement de Hassan Rohani a décidé d'augmenter de 30 % le prix du pain, au centre de l'alimentation des Iraniens.
Selon une étude, les populations des provinces de Baloutchistant, Hormozgan, Lorestan, Kermanchah et Khorassan sont les plus touchés par l'endémie de la pauvreté. Les revenus du pétrole, constituant une part considérable du budget, ont fortement chuté depuis l'année dernière. Mais les mollahs continuent de dilapider les ressources du pays pour financer la guerre aux côtés du dictateur syrien et pour soutenir ses acolytes terroristes en Irak, au Liban et au Yémen.
Le magazine Chada, organe du ministère iranien de l'économie et des finances, a révélé dans son édition de juillet, qu'entre les années les 2005 et 2013 le niveau de vie des familles iraniennes a chuté de façon notable. Le pouvoir d'achat des articles essentiels a chuté de 60%, alors que le pouvoir d'achat du logement a chuté de 25 % et celui de la location a chuté de 43%
Iran - le ministre des renseignements reconnaît les assassinats d'opposants en exil

Cité par l'agence officielle Aria, le ministre des mollahs a déclaré, en référence à un groupe d'opposition armé, le Jeich-o-Adl (Armée de la justice, basée dans la province du Baloutchistan au sud-est de l'Iran): « Il y a quelques mois, Abdol-Raouf Rigui et son neveu ont été la cible de balles divines au Pakistan. » Utiliser le terme " divine " est une manière de dire que c'est son ministère qui est derrière ces liquidations.
Mahmoud Alavi a ajouté: " Un certain Mohammad Bozorgzadeh, qui avait tué 15 agents des services de sécurité au cours des années 2008 et 2009 et avait ensuite prit la fuite pour la Tanzanie, a également été la cible des balles divines".
Le régime des mollahs a un précédent diabolique d'assassinats politiques d'opposants en exil. On estime que quelques 450 opposants iraniens ont été tués depuis 2003 par les agents terroristes des services iraniens à l'étranger.
Dans les années 1980-90, le régime avait même étendu ses liquidations politiques jusque dans les rues de Paris. L'ancien premier ministre Chapour Bakhtiar a été assassiné en 1989 à Paris, un crime qui reste toujours impuni.
Dans son insolence criminel, le ministre du gouvernement Rohani a ajouté: « un individu qui avait tué, il y a 20 ans, le directeur des renseignements de Sirjan (une ville dans le sud-est de l'Iran) et s'était enfui à Karachi, a également été identifié et éliminé. »
Sunday, November 23, 2014
Subscribe to:
Posts (Atom)